در این عالم غیر عشق و غمت ، ای برادر جان من نمیدانم
به غیر از نامت عزیز دلم ، در دم جان دادن نمیخوانم
جمال من شد تماشایی ، چرا با زینب نمیایی ) آه و واویلا آه واویلا (2
سر بشکسته دو دیده خون ، کتف گلگون سینه ی پُِر تیر
هدایای ساقی تو بُود ، بحر تو ای مقصود جانانم
وجودم یکسر فدایت شد ، ببین جسمم خاک پایت شد ( آه و واویلا آه واویلا ) 2
ببین زهرا مادرت زجنان آمده سوی من به غمخواری
بمیرم من بهر تو که دگر ، بعد عباست بی علمداری
جمال من شد تماشایی ، چرا با زینب نمیایی ) آه و واویلا آه واویلا (2
ببین چشم ساقی حرمت ، پاره تر از آن مشک طفلان است
امید من این بُود ز کرم ، تیر کین از چشمم برون آری
جمال من شد تماشائی ، چرا با زینب نمی آئی ) آه و واویلا آه واویلا (2
(حالا ابی عبد ا… در جواب عباس می گه)
چو در میدان ناله ی تو رسید ، با دلی آشفته دویدم من
میان ره هر دو دست تو را ، روی چشمان خود کشیدم من
ببین دشمن بی تو خنده کند ، بر من مظلوم و غریب اینجا
تو رفتی ُ بعد تو به خدا ، از حیات خود نا امیدم من
سکینه بی تو خورد سیلی ، رقیهّ رویش شود نیلی ) آه و واویلا آه واویلا (2
سبک : شبانگاهان تا نسیم سحر
نظرات شما عزیزان: